loading...
♥عــشق یعنــی انتـــظار♥
♥عشق یعنی انتظار♥
خوش آمدید
با سلام خدمت کاربران عزیز اگر نتونستید آهنگی رو دانلود کنید در این قسمت(قسمت نظرات) به ما اطلاع بدین تا مشکل لینک آهنگ را برطرف کنیم فقط کافیه اسم آهنگ و بگید...
http://s5.picofile.com/file/8109734534/989366gjo75r8lb7.gif
كاربران محترم  درصورت دانلود نشدن آهنگ
ابتدا باید روی ( دانلود آهنگ ) کلیک
راست کنید و گزینه save link as را بزنید
http://s5.picofile.com/file/8109734534/989366gjo75r8lb7.gif
ازتبادل بنر و لینک رایگان هم معذوریم

http://s5.picofile.com/file/8109734534/989366gjo75r8lb7.gif
http://s5.picofile.com/file/8109735276/53.gifبا تشکر مدیر سایتhttp://s5.picofile.com/file/8109735276/53.gif

آخرین ارسال های انجمن
★★Entezar★★ بازدید : 404 چهارشنبه 11 اردیبهشت 1392 نظرات (0)

لنا با چشمای قرمز پف کرده و با صدای گرفته گفت:عشق؟

دوباره یه نیشخند زدو گفت:عشق… ببینم خانوم معلم شما تابحال کسی رو

دیدی که بهت بگه عشق چیه؟

معلم مکث کردو جواب داد:خب نه ولی الان دارم از تو می پرسم

لنا گفت:بچه ها بذارید یه داستانی رو از عشق براتون تعریف کنم تا عشق رو درک کنید نه معنی شفاهیشو حفظ کنید

و ادامه داد:من شخصی رو دوست داشتم و دارم از وقتی که عاشقش شدم

 داستان عاشقانه احساسی و رمانتیک جدید(داستان کوتاه عاشقانه)

با خودم عهد بستم که تا وقتی که نفهمیدم از من متنفره بجز اون شخص

دیگه ای رو توی دلم راه ندم برای یه دختر بچه خیلی سخته که به یه چنین

عهدی عمل کنه. گریه های شبانه و دور از چشم بقیه به طوریکه بالشم

خیس می شد اما دوسش داشتم بیشتر از هر چیز و هر کسی حاضر بودم هر کاری براش بکنم هر کاری…

 داستان عاشقانه احساسی و رمانتیک جدید(داستان کوتاه عاشقانه)

من تا مدتی پیش نمی دونستم که اونم منو دوست داره ولی یه مدت پیش

فهمیدم اون حتی قبل ازینکه من عاشقش بشم عاشقم بوده چه روزای

عشنگی بود sms بازی های شبانه صحبت های یواشکی ما باهم خیلی خوب

بودیم عاشق هم دیگه بودیم از ته قلب همدیگرو دوست داشتیم و هر کاری

برای هم می کردیم من چند بار دستشو گرفتم یعنی اون دست منو گرفت

 داستان عاشقانه احساسی و رمانتیک جدید(داستان کوتاه عاشقانه)

خیلی گرم بودن عشق یعنی توی سردترین هوا با گرمی وجود یکی گرم

بشی عشق یعنی حاضر باشی همه چیزتو بهخاطرش از دست بدی عشق

 داستان عاشقانه احساسی و رمانتیک جدید(داستان کوتاه عاشقانه)

یعنی از هر چیزو هز کسی به خاطرش بگذری اون زمان خانواده های ما زیاد

باهم خوب نبودن اما عشق من بهم گفت که دیگه طاقت ندارم و به پدرم

موضوع رو گفت پدرم ازین موضوع خیلی ناراحت شد فکر نمی کرد توی این

مدت بین ما یه چنین احساسی پدید بیاد ولی اومده بود پدرم می خواست

عشق منو بزنه ولی من طاقت نداشتم نمی تونستم ببینم پدرم عشق منو

 داستان عاشقانه احساسی و رمانتیک جدید(داستان کوتاه عاشقانه)

می زنه رفتم جلوی دست پدرم و گفتم پدر منو بزن اونو ول کن خواهش می

کنم بذار بره بعد بهش اشاره کردم که برو اون گفت لنا نه من نمی تونم بذارم

که بجای من تورو بزنه من با یه لگد اونو به اونطرف تر پرتاب کردم و گفتم

بخاطر من برو … و اون رفت و پدرم منرو به رگبار کتک بست عشق یعنی

 داستان عاشقانه احساسی و رمانتیک جدید(داستان کوتاه عاشقانه)

حاضر باشی هر سختی رو بخاطر راححتیش تحمل کنی.بعد از این موضوع

غشق من رفت ما بهم قول داده بودیم که کسی رو توی زندگیمون راه ندیم

اون رفت و ازون به بعد هیچکس ازش خبری نداشت اون فقط یه نامه برام

 داستان عاشقانه احساسی و رمانتیک جدید(داستان کوتاه عاشقانه)

فرستاد که توش نوشته شده بود: لنای عزیز همیشه دوست داشتم و دارم

من تا آخرین ثانیه ی عمر به عهدم وفا می کنم منتظرت می مونم شاید ما

توی این دنیا بهم نرسیم ولی بدون عاشقا تو اون دنیا بهم می رسن پس من

زودتر می رمو اونجا منتظرت می مونم خدا نگهدار گلکم مواظب خودت باش

دوستدار تو (ب.ش)

 داستان عاشقانه احساسی و رمانتیک جدید(داستان کوتاه عاشقانه)

لنا که صورتش از اشک خیس بود نگاهی به معلم کردو گفت: خب خانم معلم

گمان می کنم جوابم واضح بود

معلم هم که به شدت گریه می کرد گفت:آره دخترم می تونی بشینی

لنا به بچه ها نگاه کرد همه داشتن گریه می کردن ناگهان در باز شد و ناظم

 داستان عاشقانه احساسی و رمانتیک جدید(داستان کوتاه عاشقانه)

مدرسه داخل شدو گفت: پدرو مادر لنا اومدن دنبال لنا برای مراسم ختم یکی

از بستگان

لنا بلند شد و گفت: چه کسی ؟

ناظم جواب داد: نمی دونم یه پسر جوان

 داستان عاشقانه احساسی و رمانتیک جدید(داستان کوتاه عاشقانه)

دستهای لنا شروع کرد به لرزیدن پاهاش دیگه توان ایستادن نداشت ناگهان روی زمین افتادو دیگه هم بلند نشد
آره لنای قصه ی ما رفته بود رفته بود پیش عشقش ومن مطمئنم اون دوتا توی اون دنیا بهم رسیدن…

 داستان عاشقانه احساسی و رمانتیک جدید(داستان کوتاه عاشقانه)

لنا همیشه این شعرو تکرار می کرد

خواهی که جهان در کف اقبال تو باشد؟ خواهان کسی باش که خواهان تو باشد

خواهی که جهان در کف اقبال تو باشد؟ آغاز کسی باش که پایان تو باشد.


مطالب مرتبط
ارسال نظر برای این مطلب

کد امنیتی رفرش
اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • نظرسنجی
    نظرتون در موردسايت چيه؟
    از قالب سایت راضی هستین سرعت بالا امدنش چطوره؟
    آمار سایت
  • کل مطالب : 1416
  • کل نظرات : 432
  • افراد آنلاین : 36
  • تعداد اعضا : 1192
  • آی پی امروز : 462
  • آی پی دیروز : 199
  • بازدید امروز : 1,799
  • باردید دیروز : 495
  • گوگل امروز : 1
  • گوگل دیروز : 1
  • بازدید هفته : 3,959
  • بازدید ماه : 3,959
  • بازدید سال : 80,019
  • بازدید کلی : 4,598,756
  • کدهای اختصاصی
    ♥لوگو و تولبار سایت♥
    نصب تولبار سایت
    با نصب تولبار سایت عشق یعنی انتظار
     جدیدترین مطالب سایت را
     بالای مروگر خود به سادگی مشاهده کنید!
     نصب کنید

    http://up.enttezar.ir/up/enttezar/Pictures/564632121.gif

    سایت عشق یعنی انتظار

    درصورت مفید بودن مطالب،

    برای حمایت از عشق یعنی انتظار

    کد زیر را کپی کنید و

    در وبلاگ و یا سایت خود قرار دهید.